شاپور بختیار که بود؟

بیوگرافی شاپور بختیار

شاپور بختیار فرزند محمد رضا (سردار فاتح بختیاری) و ناز بیگم در سال ۱۲۹۴ شمسی در منطقه چهارمحال و بختیاری به دنیا آمد. او نوۀ صمصام السلطنه بود که در سالهای پس از مشروطه دو بار به نخست وزیری رسید. تحصیلات ابتدایی اش را در شهرکرد و نیمی از تحصیلات متوسطه را در اصفهان گذراند. و دوران دبیرستان را در مدرسه فرانسوی بیروت با اخذ دیپلم ریاضی به پایان رساند.
سال ۱۳۱۳ برای کسب تحصیلات عالی رهسپار فرانسه شد اما به دلیل اطلاع از اعدام چهار تن از اعضای خانواده اش در نتیجۀ اختلاف میان رضا شاه و عشایر، مجبور شد به ایران بازگردد و بعد از گذشت دو سال، مجدداً به فرانسه مراجعت کرد و با دریافت دکترای حقوق بین الملل از دانشگاه سوربن راهی وطن شد و به استخدام وزارت کار و تبلیغات درآمد. در زمان نخست وزیری دکتر مصدق معاونت وزارت کار را به عهده داشت و تا زمان وقوع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در همان سمت انجام وظیفه نمود. بعد از کودتا به همراه چند تن از پیروان مصدق از جمله مهندس بازرگان در تشکیل کمیته‌ای سری با نام نهضت مقاومت ملی همکاری داشت.
بختیار در جریان محاکمه مصدق در سال ۱۳۳۳ به اتهام اخلال گری و توهین به مقام سلطنت بازداشت و به سه سال زندان تأدیبی محکوم گردید.اما پس از دو سال مورد عفو قرار گرفت و پس از آزادی از کارهای دولتی کناره گرفت و به عنوان عضو جبهه ملی به فعالیتهای مخفی پرداخت. در سال ۱۳۴۱ به دلیل مخالفت جبهه ملی با رفراندوم ششم بهمن به همراه عده‌ای دیگر از اعضای جبهه ملی دستگیر و تا شهریور ۱۳۴۲ در زندان به سر برد.
چهارده سال بعد همزمان با تشدید مبارزات ضد استعماری و اوج گیری حرکتهای انقلابی مردم علیه حکومت شاه، که فعالین سیاسی فرصتی برای طرح دیدگاههای خود به دست آوردند، بختیار و تنی چند از رجال سیاسی طی نامه سرگشاده‌ای به شاه با انتقاد از وضعیت نابسامان سیاسی ـ اجتماعی و اقتصادی کشور، خواهان انجام اصلاحات اساسی در حکومت شدند.
به دنبال ناکامی رژیم شاه در برنامه مهار انقلاب اسلامی که با تغییر سیاستها و کابینه‌ها همراه بود، رژیم با پیروی از خط مشی حاکمان ایالات متحده آمریکا توجه خود را به استفاده از شخصیتهای ملی و غیر انقلابی معطوف ساخت. اغلب این افراد با توجه به اوضاع بحرانی کشور در به دست گرفتن زمام امور، واقع بینانه برخورد نموده به درخواست رژیم پاسخ منفی دادند. در این میان شاپور بختیار نخست وزیری را پذیرفت.

او آخرین امید شاه و دستگاه حکومتی آمریکا برای نجات سلطنت پهلوی بود. بعد از سقوط دولت ازهاری در موقعیتی که انقلاب به روزهای اوج و پیروزی خود نزدیک می‌شد بختیار پیشنهاد شاه برای احراز مقام نخست وزیری را طی شرایطی پذیرفت و علی رغم طرد شدن از سوی جبهه ملی کابینه خود را در روز شانزدهم دی ماه ۱۳۵۷ به شاه معرفی کرد.
بختیار در نخستین روزهای زمامداری، دیدگاههای خود را درباره دولت و برنامه‌های آینده‌اش طی یک سخنرانی اعلام نمود تا شاید بتواند آرامشی در کشور ایجاد نماید. پس از قطعی شدن نخست وزیری بختیار امام خمینی (ره) واکنش صریح و قاطعی از خود نشان دادند و دولت او و مجلسین را غیر قانونی خواندند.
بختیار روز ۲۱ دی ماه ۱۳۵۷ در مجلس شورای ملی حضور یافت و ضمن معرفی وزیران خود رئوس برنامه دولت را به اطلاع نمایندگان رساند.
انحلال ساواک، محاکمه سریع غارتگران، آزادی کلیه زندانیان سیاسی و لغو تدریجی حکومت نظامی برخی از رئوس برنامه‌های فوری دولت در سیاست داخلی بود. طبق قول و قرار شاه و بختیار مادام که مجلسین به دولت بختیار رأی اعتماد نداده‌اند شاه تهران را ترک نگوید.
سرانجام روز ۱۶ دی ماه ۱۳۵۷ شاه با چشمانی گریان کشور را ترک کرد. صرفنظر از خوش بینیهای سیاسی بختیار برای تداوم حکومتش، خروج شاه یک رخداد مهم در فرآیند انقلاب اسلامی بود و طلیعه بهار آزادی شمرده می‌شد.
همزمان با خروج شاه از ایران امام خمینی (ره) طی یک سخنرانی در نوفل لوشاتو متذکر شدند که آمریکا سقوط شاه را قطعی تلقی می‌کند و اینک راه تازه‌ای در پیش گرفته و به جای شاه از دولت بختیار پشتیبانی می‌کند تا رژیم او را حفظ و مردم را آرام نماید.
امام خمینی (ره) از مردم خواست تا با تظاهرات و ابراز نارضایتی علیه دولت بختیار به پا خیزند تا موجبات سقوط دولت او را فراهم آورند. مخالفت امام (ره) با حکومت بختیار موج جدیدی از مبارزات مردم را به دنبال داشت. شدت اعتراضات به حدی بود که کارکنان وزارتخانه‌ها از پذیرفتن وزرای جدید خودداری نمودند و عملآً از اعضای کابینه سلب اعتماد و اختیار شد.
در این میان تلاشهای بختیار برای ملاقات با امام (ره) و جلب موافقت ایشان با ابقای دولت خود تا انجام رفراندوم درباره نظام سیاسی آینده مملکت نتیجه‌ای نبخشید. شرط امام (ره) برای پذیرفتن بختیار استعفای او بود.
حساس ترین مسئله‌ای که بختیار پس از خروج شاه از ایران با آن رو به رو شد راهپیمایی روز اربعین ۲۹ دی ماه ۱۳۵۷ بود که مردم با تظاهرات میلیونی ضمن مخالفت با دولت بختیار و غیر قانونی دانستن آن خواهان تشکیل جمهوری اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) شدند.
فردای آن روز امام (ره) طی پیامی اعلام نمودند که به زودی به کشور باز می‌گردند.در این میان بختیار با بستن فرودگاه مهرآباد تهران بر روی پروازهای خارجی در صدد برآمد تا از مراجعت امام (ره) به ایران جلوگیری کند. ولی این تدبیر نابخردانه بر نا آرامی کشور افزود و او در همان روز اعلام کرد: «آیت الله خمینی هر وقت اراده نمایند می‌توانند به وطن بازگردند».
امام خمینی (ره) در روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ در میان استقبال عظیم مردم وارد تهران شدند و طی مصاحبه‌ای مطبوعاتی در مدرسه شماره دو علوی اعلام نمودند که دولت بختیار باید کنار برود و دولت موقت تعیین شود. شاپور بختیار در پاسخ به اظهارات امام (ره) اعلام کرد حاضر به همکاری با طرفداران ایشان می‌باشد ولی اجازه تشکیل دولت موقت را نمی‌دهد.شورای انقلاب پس از بحث و گفت و گو مهندس مهدی بازرگان را به عنوان نخست وزیر دولت موقت به امام (ره) پیشنهاد نمود. با اعلام تعیین دولت موقت واکنش بختیار شدیدتر شد و بلافاصله اظهار کرد که در ایران تنها یک حکومت وجود خواهد داشت و امام (ره) در پاسخ، ضمن تأیید گفته وی اضافه نمودند آن دولتی که قانونی است باید بماند.
۲۱ بهمن ماه سال ۱۳۵۷ روز نبرد همه جانبه مردم با قوای دولتی بود و در روز ۲۲ بهمن با اعلام بیطرفی ارتش از سوی شورای فرماندهی نیروهای مسلح دولت ۳۷ روزه بختیار سقوط کرد و عمر رژیم شاهنشاهی به پایان رسید. بختیار پس از فرار از کاخ نخست وزیری حدود شش ماه در خانه یکی از آشنایان خود مخفی شد و سپس با گذرنامه جعلی و تغییر قیافه از ایران خارج شد و به اروپا گریخت.۵ و سرانجام سال ۱۳۷۰ در ویلای مسکونی‌اش در حومه پاریس به قتل رسید.

منبع:بیوگرافی شاپور بختیار

بیوگرافی شاپور بختیار

بیوگرافی محسن رضایی

بدون دیدگاه

بیوگرافی محسن رضایی

بیوگرافی محسن رضایی

محسن رضایی در دهم شهریور سال ۱۳۳۳ در روستای بنه وار از توابع شهرستان لالی در استان خوزستان به دنیا آمد. نام اصلی او سبزوار رضایی میرقائد بود. در سال ۱۳۵۲ جهت تحصیل در رشته مهندسی مکانیک در دانشگاه علم و صنعت به تهران آمد و وارد مبارزات چریکی علیه سلطنت پهلوی شد. در آن هنگام او از اعضای بلند پایه گروه چریکی اسلامی منصورون بود. پس از انقلاب ۱۳۵۷ این گروه به همراه شش گروه دیگر سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را تأسیس کردند. محسن رضایی پس از تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۸ به عضویت شورای مرکزی سپاه درآمد و به مدت دو سال مسئولیت اطلاعات سپاه را بر عهده داشت.

فرماندهی سپاه در دوران جنگ
در سن ۲۷ سالگی و در نخستین ماه‌های جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۰، به فرمان روح‌الله خمینی به فرماندهی سپاه پاسداران ایران منصوب شد. روح‌الله خمینی حکم فرماندهی رضایی را با نام محسن رضایی صادر نمود و بعد از آن زمان بود که رضایی نامش را رسماً به محسن رضایی میرقائد تغییر داد، شناسنامه المثنی گرفت. وی در دوران جنگ به عنوان فرماندهٔ ستاد کل نیروهای مسلح و به فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برگزیده شد و این سمت را در طول جنگ هشت ساله ایران و عراق برعهده داشت.
تحصیلات و سایر اقدامات محسن رضایی
او در سال ۱۳۵۳ در رشته مهندسی مکانیک وارد دانشگاه علم و صنعت شد اما به دلیل فعالیت‌های سیاسی تحصیل را رها کرد. پس از پایان جنگ ایران و عراق، محسن رضایی تحصیلات مهندسی خود را نیمه کاره گذاشت و در مقطع کارشناسی رشته اقتصاد در مرکز آموزش سازمان برنامه و بودجه به ادامه تحصیل پرداخت و پس از مدتی، وی توانست در سال ۷۹ دکترای خود را از دانشگاه تهران دریافت نماید. وی در زمان فرماندهی سپاه پاسداران، دانشگاه امام حسین، دانشگاه علوم پزشکی بقیهالله و دانشکده فرماندهی سپاه را تأسیس کرد. در سال ۱۳۶۸ و پس از پایان جنگ، او قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیا در سپاه پاسداران را راه‌اندازی کرد و اجرای چند طرح عمرانی را زیر نظر وزیر مسکن دولت علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی بر عهده داشت.

شروع فعالیت‌های سیاسی
محسن رضایی بعد از کناره‌گیری از فرماندهی سپاه پاسداران در سال ۱۳۷۶ از حضور در کلیه نیروهای نظامی کناره گیری نمود و وارد دنیای سیاست شد. در سال ۱۳۷۶ با حکم آیت الله خامنه‌ای، به سمت دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب و به ریاست کمیسیون اقتصاد کلان مجمع تشخیص مصلحت برگزیده شد. محسن رضایی در این سال‌ها فعالیتش را در مجمع تشخیص مصلحت نظام متمرکز کرده‌است. از کارهای او در این شورا می‌توان به نقش او در تدوین سند چشم انداز بیست ساله ایران و نیز اصلاح قانون سرمایه‌گذاری خارجی در مجمع تشخیص مصلحت اشاره نمود.

حضور در انتخابات
ششمین انتخابات مجلس شورای اسلامی «۱۳۷۸» – ناموفق
نهمین انتخابات ریاست جمهوری «۱۳۸۴» – انصراف پس از احراز صلاحیت پیش از انتخابات
دهمین انتخابات ریاست جمهوری «۱۳۸۸» – ناموفق با رتبه سوم
یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری «۱۳۹۲» – ناموفق با رتبه چهارم
محسن رضایی در سال ۱۳۷۸ خود را کاندیدای نمایندگی مجلس شورای اسلامی در تهران کرد و در فهرست «ائتلاف خط امام و رهبری» «معروف به جناح راست» و جامعه روحانیت مبارز قرار داشت، اما موفق به کسب آرای لازم نشد.

او همچنین در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴ نیز با شعار انتخاباتی «دولت عشق» حضور یافت، اما دو روز پیش از برگزاری انتخابات کناره‌گیری خود را اعلام کرد. در بیانیه‌ای که او در آن زمان منتشر کرد، دلیل کناره گیری خود را «جلوگیری از پراکندگی آرای مردم» در اثر کثرت نامزدها عنوان کرد.

رضایی یکی از نامزدهای دوره دهم ریاست جمهوری ایران نیز بود. وی در بین نامزدهای رسمی انتخابات، آخرین فردی بود که به صحنه وارد شد. رضائی با ایده «دولت ائتلافی» و بصورت مستقل وارد انتخابات شد. وی نفر سوم از بین کاندیداهای چهارگانه شد. محسن رضایی پس از انتخابات به نتایج اعلام شده اعتراض نمود و آن را مورد تأیید قرار نداد. اما بعد، از اعتراض خود منصرف شد.

محسن رضایی در تاریخ ۱۴ اسفند ۹۱ در جمع مردم شهر دیواندره استان کردستان، به طور رسمی کاندیداتوری خود را اعلام کرد. رضایی در جمع مردم دیواندره اظهار داشت: پیشنهاد شده بود در تهران کاندیداتوری خود را اعلام، تا از امکانات وسیع رسانه‌ای استفاده کنم اما با اعلام کاندیداتوری در این شهر، بر رویکردم نسبت به پیشرفت و توسعه همه‌جانبه کشور و حل مشکلات مردم تأکید می‌کنم. همچنین ابوالقاسم رئوفیان، مسئول ستاد انتخاباتی «جبهه ایستادگی»، پس از معرفی محسن رضایی به عنوان کاندیدای جبهه ایستادگی، شعار انتخاباتی محسن رضایی را «دولت فراگیر و جامعه امید» اعلام کرد. وی جزو ۸ نفری بود که صلاحیت آن‌ها برای انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری توسط شورای نگهبان تأیید شد. محسن رضای در این انتخابات در رتبه چهارم قرار گرفت. محسن رضایی اعلام نمود با شعار «سلام بر زندگی» در انتخابات ریاست‌جمهوری ایران «۱۳۹۲» شرکت کرد. یکی از فعالیت‌های انتخاباتی محسن رضایی رونمایی از وبسایت و یکی رضایی بود که در آن طی برنامه‌ای مرحله به مرحله و تدریجی پس از ورود اطلاعات، داده و برنامه‌های اقتصادی ایران توسط کارشناسان و نخبگان، مردم ویرایش شده تا کارشناسان اطلاعات موثق‌تر و شاید اولویت‌های ضروری‌تری به دست آورند. این وب‌گاه برپایه سیاست‌های ویکی یعنی با مشارکت عمومی ساخته شده است. تفاوت این مدل با سفرهای استانی این است که بتوان پیش از سفر به دورترین مناطق کشور، دیدگاه‌های مردم و اطلاعات آنان را با کمک نخبگان تجزیه و تحلیل کرده و بهترین تصمیم را برای آنان گرفت.

محسن رضایی در تاریخ هفتم اسفند سال ۹۱ در همایش “دانشجوی پیشرو، انتخابات پیش رو ” شرکت جست و در پاسخ به سؤال یکی از دانشجویان که آیا اجرای طرح فدرالیسم ایران، منجر به استقلال مناطقی از کشور نخواهد شد؟ گفت: ” ایران تا قبل از دوره رضا شاه نیز به صورت فدرالی اداره می‌شد اما وی که تمایل داشت قدرت را به صورت یکپارچه در دست بگیرد دست به ایجاد حکومت استانی زد لذا اگر قرار بود استقلالی شکل بگیرد در آن دوران شکل می‌گرفت ضمن آن که این طرح فقط در زمینه اقتصاد کشور را فدرالی خواهد کرد.”

بیوگرافی محسن رضایی

قرار تعقیب بین المللی
حکم جلب بین‌المللی رضایی از سوی اینترپل «پلیس بین‌الملل» در تاریخ ۷ نوامبر ۲۰۰۷ و به درخواست دادگستری آرژانتین به اتهام جنایات منجر به مرگ، اوباشی و خرابکاری مبنی بر دخالت داشتن وی در انفجار مرکز همیاری یهودیان و در مقام فرمانده وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی صادر شده‌است. محسن رضایی در تاریخ شانزدهم بهمن ماه ۹۱ از لیست تعقیب پلیس بین‌الملل خارج شد.

خانواده محسن رضایی
همسر وی معصومه خدنگ، زنی که محسن رضایی از طریق آیت‌الله جلالی خمینی، امام جماعت مسجد احمدیه نارمک و به عنوان عضوی از خانواده‌ای انقلابی با او آشنا شد و ازدواج کرد. فرزندانش به ترتیب احمد، سارا، علی، زهرا و مهدیه هستند. احمد رضایی، فرزند ارشد وی، در اولین دوره ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی به آمریکا پناهنده شد و با انجام مصاحبه‌هایی جنجال بسیاری در ایران آفرید. چند سال بعد و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری دهم محسن رضایی اعلام کرد فرزندش به ایران برگشته‌است. در ۲۲ آبان ۱۳۹۰ اعلام شد احمد رضایی در هتل گلوریای دبی به طرز مشکوکی درگذشته‌است. فرزند دیگر محسن رضایی، علی رضائی میرقائد همسر سیده هدی طباطبایی و پدر تنها نبیره روح‌الله خمینی «محمد بنیامین رضایی» می‌باشد که در حال حاضر معاون اطلاع رسانی مجمع تشخیص مصلحت نظام می‌باشد. فرزند دیگر محسن رضایی، سارا رضایی هم در انتخابات ریاست جمهوری ایران «۱۳۸۸» در کنار پدرش به فعالیت‌های انتخاباتی پرداخت. برادر وی امیدوار رضایی نیز به مدت ۱۶ سال در دوره‌های پنجم، ششم، هفتم و هشتم نماینده مسجد سلیمان، لالی و هفتکل در مجلس شورای اسلامی بوده که توسط علی لاریجانی به عنوان معاون قوانین مجلس شورای اسلامی منصوب گردیده است.
بازگشت به سپاه پاسداران
در فروردین ۱۳۹۴، رضایی از بازگشتش به سپاه پاسداران خبر داد. وی دلیل اینکار را تدوین کافی سیاست‌های کلان اقتصادی کشور برای ۵۰ سال آینده در طول زمان حضورش در مجمع تشخیص مصلحت نظام و همچنین در اولویت بودن امنیت ملی ایران برای سال‌های نزدیک به موجب ناامنی‌هایی که در سال ۱۳۹۳ و ۹۴ در مرزهای ایران حادث شده‌بود را عنوان کرد.

نوشته‌های محسن رضایی
ایران آینده در افق چشم‌انداز، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۸۵. شابک: ۹۶۴–۴۲۲-۴۳۹–۶
آئین فتح: سخنرانی برادر محسن رضائی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیرامون استراتژی جنگ در شرایط کنونی و اهمیت مسئله غافلگیری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی – تبلیغات جبهه و جنگ. تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تبلیغات جبهه و جنگ، ۱۳۶۳
ای‍ران م‍ن‍طق‍ه‌ای/ زی‍رن‍ظر م‍ح‍س‍ن رض‍ای‍ی مشخصات نشر: ت‍ه‍ران: س‍ازم‍ان ج‍غ‍راف‍ی‍ای‍ی ن‍ی‍روه‍ای م‍س‍ل‍ح، ۱۳۸۳. مشخصات ظاهری: ۲۱۳ ص. ن‍ق‍ش‍ه شابک: ۹۶۴–۸۴۰۸-۴۴–۰
ب‍دن‍ب‍ال خ‍ورش‍ی‍د: ن‍ه‍ض‍ت ف‍ره‍ن‍گ‍ی/ م‍ح‍س‍ن رض‍ای‍ی؛ ب‍ا ه‍م‍ک‍اری م‍ح‍س‍ن م‍ه‍رآب‍ادی، ص‍ادق ح‍ی‍درخ‍ان‍ی مشخصات نشر: ت‍ه‍ران: ف‍ره‍ن‍گ‌گ‍س‍ت‍ر، ۱۳۷۸.
حسنای پری رضایی، محسن ۱۳۸۶.
خاص پری رض‍ای‍ی، م‍ح‍س‍ن ۱۳۸۹.
می‌خواهم مثل ابر بمیرم رضایی، محسن ۱۳۸۹.
ی‍ادداش‍ت ه‍ای زائ‍ر ۱۸۶ رض‍ای‍ی، م‍ح‍س‍ن، ۱۳۴۰ ۱۳۸۳.
Regional Iran رض‍ای‍ی، م‍ح‍س‍ن ۱۳۸۴٬.
آئین فتح رض‍ائ‍ی م‍ی‍رق‍ائ‍د، م‍ح‍س‍ن ۱۳۶۳.
ایران آینده در افق چشم‌انداز رضایی‌میرقائد، محسن، ۱۳۳۲ ۱۳۸۵.
ایران آینده در افق چشم انداز رض‍ائ‍ی م‍ی‍رق‍ائ‍د، م‍ح‍س‍ن ۱۳۹۰.
ای‍ران م‍ن‍طق‍ه‌ای رض‍ائ‍ی م‍ی‍رق‍ائ‍د، م‍ح‍س‍ن ۱۳۸۳.
ای‍ران م‍ن‍طق‍ه‌ای رض‍ائ‍ی م‍ی‍رق‍ائ‍د، م‍ح‍س‍ن ۱۳۸۴.
ب‍ه دن‍ب‍ال خ‍ورش‍ی‍د: «ن‍ه‍ض‍ت ف‍ره‍ن‍گ‍ی» رض‍ائ‍ی م‍ی‍رق‍ائ‍د، م‍ح‍س‍ن ۱۳۷۸.
ب‍دن‍ب‍ال خ‍ورش‍ی‍د: ن‍ه‍ض‍ت ف‍ره‍ن‍گ‍ی رض‍ائ‍ی م‍ی‍رق‍ائ‍د، م‍ح‍س‍ن ۱۳۷۸
پ‍اس‍خ ب‍ه چ‍ن‍د پ‍رس‍ش درب‍اره ج‍ن‍گ ای‍ران و ع‍راق رض‍ائ‍ی‌م‍ی‍رق‍ائ‍د، م‍ح‍س‍ن، ۱۳۳۳ ۱۳۸۴.
ت‍ب‍ی‍ی‍ن آث‍ار ج‍ری‍ان‍ه‍ای ت‍ج‍اری ب‍ر ب‍ه‍ره‌وری ص‍ن‍ع‍ت‍ی درای‍ران م‍ح‍س‍ن‍ی، رض‍ا، ۱۳۲۳ -، م‍ج‍ری طرح ۱۳۸۴.
تشکیل سپاه بدر رض‍ائ‍ی م‍ی‍رق‍ائ‍د، م‍ح‍س‍ن ۱۳۸۹.
ت‍ئ‍وری ارزش و ق‍ی‍م‍ت رض‍ائ‍ی م‍ی‍رق‍ائ‍د، م‍ح‍س‍ن، ۱۳۳۲ ۱۳۷۱.
چ‍ش‍م‌ان‍داز ای‍ران ف‍ردا رض‍ای‍ی، م‍ی‍رق‍ائ‍دم‍ح‍س‍ن، ۱۳۳۳ ۱۳۸۴.
حقوق متهم در نظام قضایی جمهوری اسلامی ایران رض‍ائ‍ی م‍ی‍رق‍ائ‍د، م‍ح‍س‍ن ۱۳۸۸.
دس‍ت‌ه‍ای پ‍ن‍ه‍ان رض‍ائ‍ی م‍ی‍رق‍ائ‍د، م‍ح‍س‍ن ۱۳۷۸.
دس‍ت‌ه‍ای پ‍ن‍ه‍ان رض‍ائ‍ی م‍ی‍رق‍ائ‍د، م‍ح‍س‍ن ۱۳۷۸.
رویارویی سوم و جهاد اقتصادی رض‍ائ‍ی م‍ی‍رق‍ائ‍د، م‍ح‍س‍ن ۱۳۹۰.
س‍رم‍ش‍ق‍ی ب‍رای س‍ی‍اس‍ت‍گ‍ذاری و ب‍رن‍ام‍ه‌ری‍زی ف‍ره‍ن‍گ‍ی رض‍ائ‍ی م‍ی‍رق‍ائ‍د، م‍ح‍س‍ن ۱۳۸۰.
سردار سرلشکر شهید احمد کاظمی رض‍ائ‍ی م‍ی‍رق‍ائ‍د، م‍ح‍س‍ن ۱۳۸۹.
سردار سرلشکر شهید احمد متوسلیان رض‍ائ‍ی م‍ی‍رق‍ائ‍د، م‍ح‍س‍ن ۱۳۸۹.
سردار سرلشکر شهید حاج علی هاشمی رض‍ائ‍ی م‍ی‍رق‍ائ‍د، م‍ح‍س‍ن ۱۳۸۹.
سردار سرلشکر شهید محمد ابراهیم همت رض‍ائ‍ی م‍ی‍رق‍ائ‍د، م‍ح‍س‍ن ۱۳۸۹.
سردار سرلشکر شهید مهدی باکری رض‍ائ‍ی م‍ی‍رق‍ائ‍د، م‍ح‍س‍ن ۱۳۸۹.
سردار سرلشکر شهید مهدی زین‌الدین رض‍ائ‍ی م‍ی‍رق‍ائ‍د، م‍ح‍س‍ن ۱۳۸۹.
شهید حجت‌الاسلام فضل‌الله محلاتی رض‍ائ‍ی م‍ی‍رق‍ائ‍د، م‍ح‍س‍ن ۱۳۸۹.
شهید حجت‌الاسلام و المسلمین عبدالله میثمی رض‍ائ‍ی م‍ی‍رق‍ائ‍د، م‍ح‍س‍ن ۱۳۸۹.
موج دوم انقلاب رض‍ائ‍ی م‍ی‍رق‍ائ‍د، م‍ح‍س‍ن ۱۳۸۵.
ن‍ظری‍ه پ‍ول، اع‍ت‍ی‍ار و ت‍ع‍ادل ع‍م‍وم‍ی رض‍ای‍ی، م‍ی‍رق‍ائ‍د م‍ح‍س‍ن، ۱۳۳۳ ۱۳۸۴.
ن‍ه‍ض‍ت ب‍ی‌پ‍ای‍ان: م‍ج‍م‍وع‍ه م‍ص‍اح‍ب‍ه‌ه‍ای دک‍ت‍ر م‍ح‍س‍ن رض‍ای‍ی رض‍ائ‍ی م‍ی‍رق‍ائ‍د، م‍ح‍س‍ن ۱۳۷۸.
فدرالیسم اقتصادی رضایی میرقائد، محسن ۱۳۹۱.

منبع:بیوگرافی محسن رضایی

 

بیوگرافی بهروز شعیبی

بیوگرافی بهروز شعیبی

نام:بهروزبهروز شعیبی

نام خانوادگی:شعیبی

تاریخ تولد:1358

محل تولد:مشهد

متاهل

بهروز شعیبیدر سال 1358 در مشهدمتولد شد، او بازیگر و کارگردان سینما و تلویزیون میباشد. شعیبی در فیلم های مختلف، نقش های مختلفی را از جمله کارگردان، بازیگر، دستیار کارگردان و برنامه ریز داشته است. او برای کارگردانی فیلم دهلیز برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم سی و یکمین جشنواره فیلم فجر در بخش نگاه نو (مسابقه فیلم های اول) شد.

او برای کارگردانی فیلم دهلیز برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم سی و یکمین جشنواره فیلم فجر در بخش نگاه نو (مسابقه فیلم های اول) شد. شعیبی یک فرزند پسر هم دارد. جدیدترین سریال بهروز شهیبی، پرده نشین است.
فیلم شناسی بهروز شعیبی
شعیبی در مقام کارگردان
پرده نشین (1393)
دنیای بهتر – تله فیلم (1391)
دهلیز (1391)
باغ آلوچه (1384)
ستاره روی زمین – مستند بلند (1385)
بالهای خوشبختی (1387)
جامانده (1388)
میان ماندن و رفتن (1389)
بهروز شعیبی برخلاف بازی های یکنواخت، در کارگردانی سعی کرده کارنامه ای متنوع داشته باشد. البته منظور از تنوع، تکنیک کارگردانی است نه فیلمنامه هایی که برای تصویرکردن انتخاب می کند. به خوب و بدش کاری نداریم؛ آن چه مشخص است این که شعیبی به مضمونی خاص علاقه دارد که ملهم از درونیات خودش است. اوج آن را در سریال موفق «پرده نشین» می توان جست و جو کرد؛ سریالی که به خوبی روایتی جدید از زندگی روحانیت را به تصویر کشید؛ بدون شعار و توضیحات اضافه.
بهروز شعیبی در مقام بازیگر
*تنهایی لیلا (1394)
مهمان داریم (1393)
مهرآباد(1392)
کلاس سوم ب(1390)
گزارش یک جشن (1389)
طلا و مس (1387)
دم صبح (1384)
گفتگو با سایه ها (1384)
قصه های یک زندگی – گرداب (1383)
پسران مهتاب (ارتشی در تاریکی) (1381)
در کنار هم (سلب اختیار) (1381)
آژانس شیشه ای (1376)
بازگشت پرستوها (1376-1375)
دستیار اول کارگردان
توکیو بدون توقف (1381)
خوابگاه دختران (1383)
سالاد فصل (1383)
دم صبح (1384)
قاعده بازی (1385)
جعبه موسیقی (1386)
حیران (1387)
چیزهایی هست که نمی دانی (1388)
برنامه ریز
سالاد فصل (1383)
جعبه موسیقی (1386)
حیران (1387)
چیزهایی هست که نمی دانی (1388)
دستیار دوم کارگردان
صنم (1378)
دختر شیرینی فروش (1380)
شب های روشن (1381)
جوایز
سیمرغ بلورین بهترین فیلم در بخش نگاه نو سی و یکمین جشنواره فیلم فجر (دهلیز)

برنده جایزه بهترین کارگردانی مجموعه های تلویزیونی از شانزدهمین جشنواره حافظ ( پرده نشین )

بیوگرافی بهروز شعیبی

نقشهای بهروز شعیبی

این شبها شاهد بازی بهروز شعیبی در نقش محمد سریال تنهایی لیلا شباهت زیادی به سیدرضا در طلا و مس دارد. بهروز شعیبی در تنهایی لیلا مجددا همان گریم همیشگی خودش را حفظ کرده. موها و ریش نسبتا بلند و آشفته با همان عینک دور مشکی معروف؛ گریمی که بیشتر شکل و شمایل یک بچه مثبت، آدم خوب یا فردی بسیار ساده و بی آلایش را نمایش می دهد.
بهروز شعیبی و مینا ساداتی در سریال تنهایی لیلا
اولین بار در طلا و مس بود که با گریم یک طلبه ساده به میدان آمد و با همین شکل و قیافه سیدرضا به مردم معرفی شد؛ ریش بلند، عینک و موهایی که به نسبت بلندتر از حد یک روحانی معمولی است و تا حدی پیشانی اش را می پوشاند. قبل از این فیلم کسی آنطور که باید چهره او را نمی شناخت و درواقع با این گریم و این نقش، توی ذهن ها جا افتاد.

بازی بهروز شعیبی در فیلم طلا و مس
بهروز شعیبی در فیلم طلا و مس برای مخاطبان عام شناخته شده و با نقش سیدرضا نام خود را سر زبان ها انداخت. شعیبی به خوبی از پس ریزه کاری های نقش برآمد و استیصال یک روحانی که در شرایط خاص بیماری همسر و کلاس های استاد اخلاق گیر کرده بود، تصویر کرد. اگر بخواهیم برای این بازیگر نموداری ترسیم کنیم، نقش سیدرضا در راس بالای کارنامه است و بقیه تکرار آن. نقش محمد «تنهایی لیلا» تقلیدی واضح و به بار نشسته از سیدرضا است.

او در فیلم مهمان داریم عهده دار نقش رضا جانباز شیمیایی است که در آسایشگاه بستری شده. طبعا به خاطر ویژگی نقش، آدمی به شدت مثبت است و به دلیل شرایطی که داشته موی سر و صورتش کم پشت تر از رضای «طلا و مس» شده. هرچند در نماهای مربوط به دوران پیش از شیمیایی شدن، شمایل همیشگی و مشابه «طلا و مس» را دارد.
بهروز شعیبی در فیلم سینمایی مهمان داریم
شعیبی سال گذشته در فیلم نامه های خیس مرجان اشرفی زاده هم دقیقا با همین گریم تنهایی لیلا ظاهر شده بود. بازهم موها و ریش های بلند و آشفته مشکی با عینک؛ آن هم بدون کمترین تفاوت. جالب اینجاست که در این فیلم، شعیبی نقش یک راننده را دارد که مثل پیک، وسیله جا به جا می کند و اصلا نیازی نبوده که چنین گریمی داشته باشد.

بهروز شعیبی در نمایی از فیلم نامه های خیس
بهروز شعیبی بعد از «طلا و مس» در دو فیلم تلویزیونی «کلاس سوم ب» و «نامه های خیس» بازی کرد. در اولی نقش معلمی را داشت که در روستایی دورافتاده تدریس می کرد. در دومی هم ایفاگر نقش یک راننده تاکسی بود. شخصیت شعیبی در هر دو فیلم تحت تاثیر خصوصیات کاراکتر سیدرضای «طلا و مس» قرار داشت؛ آدمی نجیب و مثبت. حتی شمایل ظاهری اش هم تفاوت چندانی با آن نقش ندارد.
او در «دهلیز» دست به انتخاب جسورانه ای زد و رضا عطاران را در نقش جدی به کار گرفت. داستانش هم درباره گذشت بود. فیلم اول او در سینما یعنی «باغ آلوچه» یکی از تولیدات خوب حوزه سینمای کودک است که بخش عمده ای از موفقیتش به خاطر تسلط شعیبی در بازی گرفتن از بازیگران خردسال است. بهروز شعیبی در ساخت تله فیلم هم موفق عمل کرده؛ بال های خوشبختی، جامانده، پیش خواهدآمد، جایی برای بودن، روزهای آخر اسفند و… از جمله تله های موفق او هستند.

منبع:بیوگرافی بهروز شعیبی

بیوگرافی بهروز شعیبی

بیوگرافی سام اصغری

بدون دیدگاه

بیوگرافی سام اصغری نامزد بریتنی اسپیرز + عکس

بیوگرافی سام اصغری

سام اصغری متولد ۱۳۷۳ ، مربی بدنسازی،مدلینگ و بازیگر کلیپ های تبلیغاتی میباشد. همچنین سام اصغری چندی پیش در یکی از کلیپ برینتی اسپیرز حضور پیدا کرد و آشنایی این دو از آن روز آغاز شد.
سام اصغری با نام کامل ساموئل اصغری بازیگر و مدل ایرانی امریکایی است. سام اصغری مقیم لس انجلس امریکا میباشد. سام اصغری مربی بدنسازی است و اخیرا به عرصه بازیگری و مدلینگ وارد شده است.
وی مربی پرورش‌اندام و بدنسازی است که متولد ایران است و نه سال پیش از اینجا به آمریکا مهاجرت کرده است. سام از چندی پیش فعالیت‌های حرفه‌ای خود را به عنوان مدل و بازیگر شروع کرده است. بریتنی که خود دو فرزند یازده و ده ساله از همسر سابقش کوین فدرلاین دارد شب تحویل سال نوی میلادی را در کنار اصغری جشن گرفت و آن‌ها علاوه بر اینکه به همراه هم به رستورانی ژاپنی در لس‌آنجلس رفتند و شامی رمانتیک خوردند چند عکس مشترک از شب تحویل سال ۲۰۱۷ را هم با هواداران‌شان به اشتراک گذاشتند.
وی در خارج از کشور محبوبیت بسیاری بخاطر و تیپ و ظاهر و اندام دارد سام اصغری در ویدئو های معروف خوانندگان خارجی هم حضور دارد او در ویدئو بریتین اسپیرز مشغول به کار شد و بعد از این کلیپ با بریتنی اسپیرز خواننده معروف تصاویر آنها دیده شد و بعد روزنامه های خارجی رابطه دوستی سام اصغری که اصلیت ایرانی دارد را با بریتی اسپیرز تایید کردند وی عکس های دیگری هم در شبکه مجازی از خود منتشر کردند و هیچگاه این دوستی را تکذیب نکردند.

بیوگرافی سام اصغری

منبع:بیوگرافی سام اصغری 

بیوگرافی سام اصغری

بیوگرافی علی مسلمی

بدون دیدگاه

بیوگرافی علی مسلمی

علی مسلمی جدیدترین بازیگر ایرانی است.

علی مسلمی، بازیگر جوان و نو ظهور در اولین کار تلویزیونی خود در مجموعه هست و نیست به کارگردانی حسین سهیلی زاده.
اینستاگرام علی مسلمی بازیگر
علی مسلمی در فضای مجازی هم فعالیت دارد و تنها آدرس صفحه شخصی او alimosslem@ در اینستاگرام است.

بیوگرافی علی مسلمی

بیوگرافی علی مسلمی

بیوگرافی علی مسلمی

منبع:بیوگرافی علی مسلمی

بیوگرافی علی مسلمی

بیوگرافی پدرام شریفی

بیوگرافی پدرام شریفی

پدرام شریفی Pedram Sharifi بازیگر سینما و تلویزیون در خصوص خصوصیات این فیلم، گفت: «متولد ۶۵»، فیلم دهه شصتی‌هاست و وقتی به عنوان دهه شصتی فیلمنامه را خواندم، بسیاری از ماجراهای زندگی‌مان را در آن دیدم؛ اتفاقاتی که همیشه در افکارم بود.

وی افزود: در مورد دهه شصت حرف‌های بسیاری زده می‌شود اما زمانی که صادقانه به این دهه نگاه می‌کنیم، متوجه خواهیم شد از زمانی که در رحم مادرمان بودیم، صدای بمباران می‌شنیدیم؛ اکثرمان در جنگ به دنیا آمدیم، به مدرسه رفتیم و … شریفی خاطرنشان کرد: تلخ‌ترین جای این جریان آنجاست که وقتی به دهه هفتادی‌ها نگاه می‌کنیم، وضعیتشان بهتر از دهه شصتی‌ها نیست؛ این فیلم ماجرای ما جوان‌هاست؛ نه الزاما یک دهه خاص. امیدوارم همه آن انرژی که برای «متولد ۶۵» گذاشتم نتیجه مثبت بدهد و خروجی قابل قبولی داشته باشد.

پدرام شریفی بازیگر جوان سینما یکی از چهره های جوانی است که امسال از تئاتر به سینما آمده است. شریفی بازیگر شناخته شده در عرصه نمایش است که در سال گذشته توانست نظر کارگردانان مختلف سینمای ایران جلب کند و آنها از حضور این بازیگر در آثارشان بهره بگیرند. او پیش از این در یکی از نقش‌های کلیدی در فیلم تحسین شده «ماهی و گربه» به ایفای نقش پرداخت که بعد از این ماجرا، سینمایی‌ها او را شناختند.

پدارم شریفی سال گذشته با سه فیلم «سیانور» به کارگردانی بهروز شعیبی، «بادیگارد» به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا و «متولد۶۵» ساخته مجید توکلی در سی‌وچهارمین جشنواره فیلم فجر حضور داشت و در هر کدام از این فیلم‌ها نقش‌های متفاتی را ایفا کرده است. سریال گشت ویژه نیز که هفته نیروی انتظامی ۹۵ پخش میگردد اولین سریال تلویزیونی وی می باشد که در آن در نقش یه مامور پلیس به ایفای نقش پرداخته است و در کناز بازیگرانی چون حمید گودرزی, شاهد احمدلو, محمود پاک نیت و .. بازی نموده است.

از ویژگی های پدرام شریفی بازیگری که امسال توجه ها را به خود جلب کرده این است که در دو فیلم خوب اما مهجور مانده از جشنواره ی سال گذشته حضور داشته است که یقینا یکی از بهترین بازی ها، حضوردرخشان وی در فیلم “متولد ۶۵”بود که متاسفانه کمتر دیده شد. همچنین بازی متفاوتش در” سیانور” که به زودی اکران می شود و از خود خواهیم پرسید که چرا این فیلم با ارزش” بهروز شعیبی” در جشنواره های اخیر نادیده گرفته شده است. شریفی در جشنواره فجر سی و چهارم نیز حضورش در فیلم “بادیگارد” بود که در آنجا هم میشود از بازی اش گرچه نقش خیلی تعریف شده ای نداشت و میشد قصه ای پررنگ تر برای این شخصیت نوشت تعریف کرد.این شب ها نیز شاهد بازی خوب او در سریال گشت ویژه هستیم

پدرام شریفی در فیلم بادیگارد به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا پدرام شریفی نخستین بار در فیلم فوق العاده ی “ماهی و گربه” نظرمان را جلب کرد. بازیگری که شانس آورد تا هنرش روی صحنه نمایش به چشم تیزبین شهرام مکری بیاید. بعد از آن چهره اش در ذهنمان نقش بست با آن بینی کشیده و مردانه ای که خوشبختانه زیر تیغ جراحی نرفته بود و پارامتر نادری بود این روزها برای یافتن یک چهره ی دست نخورده تا نقش ها را باور پذیر کند

پدرام شریفی در متولد ۶۵ به کارگردانی مجید توکلی سال نود و چهار تبدیل شد به سال او با سه فیلم در بخش اصلی جشنواره که بازی او را تند به تند به چشم می آورد و خیلی از منتقدین بازیش در متولد ۶۵ سزاوار نامزد شدن در بهترین بازیگر نقش اول مرد دانستند. حال نیز سریال پر مخاطبی از شبکه اول سیما پخش می شود که فیلمنامه و بازی ها چندین قدم از کارگردانی جلوتر است و بازیگرانی در آن حضور دارند که مسلم اگر بهتر هدایت می شدند یک کار پلیسی باورپذیرتری را شاهد بودیم

پدرام شریفی در سریال گشت ویژه به کارگردانی مهدی رحمانی سریال گشت ویژه که کاریکاتوری از یک سریال در ژانر پر مخاطب پلیسی با بازی حمید گودرزی ، شاهد احمد لو ، پدرام شریفی و محمود پاک نیت است که به رقم ضعف ها ی کارگردانی از بیشتر سریال های اخیر تلویزیون دیدنی تر به نظر می رسد

پدرام شریفی در فیلم سیانور به کارگردانی بهروز شعیبی به امید اینکه این بازیگر خوش آتیه خیلی حواسش پرت طراحی لباس و استایل مو وژست نشود ، رمز موفقیت را در تفاوت حضور در نقش ها بداند و نه جنجال و حاشیه، تا از بازیگران ماندگار و بدون تاریخ مصرف سینما و تلویزیون محسوب شود تاکنون اطلاعات بیشتری از جمله تاریخ تولد ، همسر ، خانواده و محل تولد و … این بازیگر در ویکی پدیا و هیچ سایت دیگری منتشر نشده است.

منبع:بیوگرافی پدرام شریفی

بیوگرافی پدرام شریفی

 

ادامه مطلب

بیوگرافی ملکه رنجبر

بدون دیدگاه

بیوگرافی ملکه رنجبر

تولد : ۱۳۱۷ رشت
والدین : عبادالله رنجبر
سال‌های فعالیت : سینما: ۱۳۳۱–۱۳۴۷

ملکه رنجبر (زاده ۱۳۱۷ در رشت) بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر ایرانی است. وی از سن شش سالگی فعالیت هنری خود را شروع کرد.

زندگینامه ملکه رنجبر
ملکه رنجبر فرزند عبادالله رنجبر هنرمند تئاتر گیلان در سال ۱۳۱۷ در رشت متولد شد. تحصیلات خود را تا مقطع سوم متوسطه در رشت و همدان ادامه داد و پس از آن زیر نظر پدرش تعلیم بازیگری دید. رنجبر از سن شش سالگی با ایفای نقش «کوزت» در نمایش بینوایان فعالیت خود را آغاز نمود. سپس در سال ۱۳۲۷ به تهران عزیمت نمود و به ادامه بازیگری در «تئاتر سعدی» پرداخت. ملکه رنجبر از بدو افتتاح تلویزیون با اجرای برنامه‌های زنده به همکاری با آن سازمان پرداخت و در سال ۱۳۳۵ کار در رادیو را شروع کرد.

قسمتی از گفتگو با ملکه رنجبر
این روزها ملکه رنجبر به‌خاطر بیماری پارکینسون خانه‌نشین شده، مدت‌هاست از سینما و تلویزیون دور است و به گفته خودش دیگر حال و حوصله تماشای برنامه‌ها و سریال‌های تلویزیون را هم ندارد. در یکی از روزهای گرم تابستان مهمان این بازیگر پیشکسوت و مهربان شدیم و با او درباره خاطرات گذشته و حال و هوای این روزهایش گپ زدیم.

پدرم از بنیانگذاران تئاتر ایران بود
پدر من، آقای عبدالله رنجبر یکی از بنیانگذاران هنر تئاتر ایران بود. از او و فعالیت‌های‌شان کلی مدارک و عکس وجود دارد که برخی از آنها مربوط به 120 سال قبل است که همگی را به موزه سینما اهدا کرده‌ام. شما جوان‌ها نمی‌دانید ما چقدر در راه به ثمر رسیدن هنر تئاتر در ایران بدبختی کشیدیم و دشواری دیدیم. با اهدای این مدارک به خانه سینما خواستم جوان‌ها بدانند چقدر کار کردن در عالم هنر و به‌خصوص هنر تئاتر در زمان ما سخت بوده است.
اگر حقوق بازنشستگی‌ام نبود، نمی‌دانم چه می‌کردم؟
من پیش از انقلاب کارمند شهرداری بودم اما پس از انقلاب به‌خاطر فعالیتم در تئاتر و سینما مجبور شدم بازنشسته شوم. چون هنوز در سینما و تلویزیون کار نمی‌کردم، چند سالی پیش پسرم که در انگلستان زندگی می‌کند، رفتم. وقتی تحصیلات پسرم تمام شد، با هم به ایران برگشتیم و کارم را شروع کردم. اما در زمان بیماری‌ام این همه سال تجربه در سینما، تئاتر و تلویزیون به کارم نیامد و کسی یادی از من نکرد. فقط آقای قالیباف در آن زمان به من و پسرم کمک کرد و از طرف شهرداری برای من لوح تقدیر فرستاد.

پسرم مرا زنده نگه داشته است
اگر پسرم نبود تا به حال مرده بودم. این پسرم بود که مرا به بهترین بیمارستان برد و از من مراقبت کرد. پسرم همیشه فرزندی مهربان، دوست‌داشتنی و شایسته برایم بوده و هرگز از هیچ کمکی برای من دریغ نکرده است؛ حتی وقتی از انگلستان به ایران آمد درحالی که خودش مستاجر بود، ابتدا برای من خانه خرید و گفت: «اول برای مادرم خانه می‌خرم و بعد برای همسر و فرزندم.»
من همین یک پسر را دارم و نوه‌ای زیبا به نام لیلی که در انگلستان مشغول تحصیل است.

تلویزیون ایران را ما افتتاح کردیم
من از هشت سالگی روی صحنه تئاتر بودم و در نمایش «بینوایان» نقش کوزت را بازی کردم. درواقع من اولین کوزت ایران هستم. از همان کودکی تحت نظارت پدرم وارد عالم بازیگری شدم و کارم را از تئاتر شروع کردم. در 16 سالگی وارد سینما شدم و پس از آن به رادیو و تلویزیون رفتم و در نمایشنامه‌های رادیویی مشغول به کار شدم. وقتی قرار شد تلویزیون به ایران بیاید ما هنرمندان دور هم جمع شدیم تا برای برنامه‌سازی فکر کنیم. اولین شبی که تلویزیون ملی ایران به شکل رسمی روی آنتن رفت، من و سایر هنرمندان در آن برنامه حضور داشتیم و تنها شبکه ایران در آن زمان را افتتاح کردیم.

پارکینسون توان کار کردن را از من گرفته
این روزها بیشتر در خانه هستم و تنها برای رفتن به دکتر و برخی کارهای ضروری از خانه خارج می‌شوم. تقریبا 10 ماه است خانه‌نشین شده‌ام و بیشتر سعی می‌کنم با مطالعه و ورق زدن آلبوم‌ها و مرور خاطراتم روزها را سپری کنم. مبتلا به بیماری پارکینسون هستم و باید از داروهای مختلفی برای جلوگیری از پیشرفت بیماری‌ام استفاده کنم که برخی از این داروها کمی بی‌حالم می‌کند. علاقه‌ای به تماشای برنامه‌های تلویزیون ندارم و سریال‌ها را دنبال نمی‌کنم و فقط گاهی فیلم سینمایی می‌بینم.

بازیگران تازه‌وارد ما قدیمی‌ها را قبول ندارند
در مدت بیماری هنرمندان حالم را جویا نشدند اما چند روز پیش اعضای هیات مدیره خانه سینما به عیادتم آمدند و برایم یک سکه و تقدیرنامه آوردند. دست‌شان درد نکند ولی سکه به چه دردم می‌خورد؟

از چهره‌های جدید هم هیچ‌کس یادی از من نکرده. ظاهرا آنها ما قدیمی‌ها را قبول ندارند! سختی‌ها و بدبختی‌های این کار را ما کشیدیم و حالا که به روزگار ثبات و درآمد رسیده، چند جوان زیبا وارد سینما شده‌اند و هیچ‌کس را هم جز خودشان قبول ندارند. در زمان ما بازیگران تا دوره نمی‌دیدند، نمی‌توانستند وارد عالم بازیگری شوند و ابتدا باید از نقش‌های کوچک شروع می‌کردند اما الان یک‌شبه همه سوپراستار می‌شوند. (می‌خندد)
همیشه در کارهای خیر پیشقدم بوده‌ام
من سال‌هاست عضو هلال احمر هستم. اتفاقا پس از بیماری‌ام اعضای هلال احمر از همه زودتر به عیادتم آمدند. همیشه از حضور در کارهای خیر استقبال کرده‌ام و این علاقه را از پدر و مادرم به ارث برده و آموخته‌ام. در زمان زلزله بم 15 روز در سرما در میدان ولیعصر ایستادم و از مردم برای کمک به زلزله‌زده‌ها پول جمع کردم. همیشه در کارهای خیر برای کمک به کودکان بی‌سرپرست و فقرا داوطلب بودم و مشتاقانه برای حضور در مراسم‌ خیریه شتافته‌ام. من حتی برای زندانیان هم پول جمع کرده‌ام و یک‌بار هم برای یک زندانی محکوم به اعدام از خانواده مقتول رضایت گرفتم.

بیوگرافی ملکه رنجبر

کاش وارد دنیای سینما نمی‌شدم
اگر به گذشته بازگردم دیگر وارد دنیای سینما نمی‌شوم. چنین چیزی محال است اما با ذهنیت امروزم می‌دانم که ورود به این شغل برایم سختی‌های فراوانی خواهد داشت؛ به‌خصوص در زمان ما ورود به این حرفه واقعا دشوار بود. اگر واقعا می‌توانستم به جوانی بازگردم، می‌نشستم در خانه و فکر کار کردن را هم نمی‌کردم. (می‌خندد)

در جوانی شهرت را تجربه کردم
وقتی وارد سینما شدم هنوز خیلی جوان بودم. به سرعت در فیلم‌های خوبی مانند «فردا روشن است» ایفای نقش کردم و در فیلم «اعتراف» بازی کردم که خیلی مورد توجه قرار گرفت. روزنامه‌ها و مجلات معتبر آن زمان مانند «سیاه و سفید» و «اطلاعات» با من مصاحبه کرده و عکس مرا روی جلد زدند. اما شهرت و جوانی باعث نشد راهم را گم کنم و علاقه‌ام به هنر همیشه به همان شکلی که در کودکی در وجودم بود، باقی ماند.
پدرم فرش‌ خانه را برای دستمزد بازیگرانش فروخت
این روزها می‌شنوم بازیگران جوان برای پول بیشتر چک و چانه می‌زنند. در زمان ما این کارها زشت بود و من هرگز برای پول بیشتر چانه نمی‌زدم. من وقتی به کاری دعوت می‌شدم از تهیه‌کننده کار می‌پرسیدم چقدر بودجه دارید و چقدر می‌توانید هزینه کنید، طبق چیزی که اعلام می‌شد، دستمزدم را اعلام می‌کردم. من برای بازی در فیلم «فردا روشن است» دوهزار تومان دستمزد گرفتم که به نسبت شهرتی که آن زمان به دست آورده بودم و پیشنهادهای دیگری که داشتم بسیار رقم کمی بود اما چون فیلمنامه را دوست داشتم به این چیزها اصلا فکر نمی‌کردم.

پدرم ما را طوری تربیت کرد که وابسته به پول نباشیم و خودش هم این‌طور نبود؛ البته همیشه حواسش به بازیگران تئاترهایش بود و هرطور شده دستمزد آنها را پرداخت می‌کرد. به یاد دارم وقتی بچه بودم شبی پدرم وارد منزل شد و به سرعت فرش خانه را جمع کرد. مادرم تعجب کرد و پرسید: «فرش را برای چه جمع می‌کنی؟» پدرم گفت: «تئاتر امشب فروش خوبی نداشت. می‌خواهم این فرش را بفروشم تا هنرمندان تئاترم ناامید نشوند.»

منبع:بیوگرافی ملکه رنجبر

بیوگرافی ملکه رنجبر